پرنده چوبی

پرنده چوبی

خرگوش شجاع، روباه رند

پنجشنبه, ۲۵ دی ۱۳۹۹، ۱۱:۰۶ ب.ظ

عروسک میسازم. نه، بهتر است بگویم شخصیت خلق میکنم، شخصیت هایی که هرکدامشان از آن نیمه تاریک قلبم نشات می گیرند که بخاطر تنگنایی سیاه شده است. از لحظه های سختی که دوست داشتم قوی میبودم اما نبودم و باعث میشد به جایش عروسکم را قدرتمند بیافرینم. گاهی میخواستم نترسم اما ترس در من رخنه میکرد و امانم نمیداد. پس خرگوشی شجاع خلق کردم. تمام عروسک های من ابرقهرمانانی هستند در ویژگی هایی که خودم همیشه حسرت داشتنشان را میخوردم. روباهم رندانه میبخشد و محبت میکند، نه مثل من، بخشش زیاده ای که آسیب رسان است. من نمیتوانم تحمل کنم در زمینه ای ضعیف باشم پس هرکجا احساس ضعف کنم، فکر داشتنش را میپرورانم. بقول شهزاد قصه ها "این تاریک خانه ذهن آزادترین جای جهان است." هیچ کس نمیتواند آدمی را از اندیشه کردن در مورد نداشته هایش منع کند. اصلا کیست که بتواند فکر را از آدمی بستاند. هرچه زبان و دست و بدنمان با بایدها و نبایدها محدود باشد، فکر میتواند آزادانه در اوهام و خیال پرسه بزند و این بخاطر خاصیت فکر است، چرا که هر رنگ و خاطره ای از آن بگذرد پنهان است و بی صدا. اما هرچه در دست بیاید یا بر زیان جاری شود ذات پوشیده ندارد. چه بسیارند فکر های پرغوغایی که چهره صاحبشان آرام و ساکت است. من هم همینکار را میکنم. وقتی نتوانم تحمل کنم برای خودم در فکرم شرایطی میسازم که آنجا خبری از تاریکی ها و ضعف های آزاردهنده نیست. در این فکر ها زندگی میکنم تا روزی که به نسخه واقعی و غیرخیالیشان برسم. تا آن روز دارمشان. منتهی در ذهنم. همین کافیست تا مرا آرام کند، این مثل یکجور وعده خوشبختی به خودم است.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۱۰/۲۵
طاهره نیک مهر

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی